آوای زندگی

سلام عطرین خانم....امروز چهارشنبه ١١ اسفند ماه هست... پنج شنبه پیش یعنی ٤ اسفند ماه مهمونی سیسمونی شما برگزار شد...خیلی عالی بود...همه از سیسمونی شما بسیار استقبال کردند...مثل یه تولد برات کادو آورده بودن...تازه از ساعت ٣ بود تا ٧ شب...برای شام هم مامان جون  و خاله رو نگه داشتیم...البته با اجازه شما رانمتین کوجولو تو روروک شما نشست و کلی راه رفت و  ذوق کرد...خیلی شب خاطره انگیزی بود.. .اینها همه از وجود شما بود... . ٩ اسفند هم وقت دکتر داشتم ولی از اونجایی مه مامانی دو هفته بود مریض بود و سرمای سختی خورده بود شما زیاد وزن اضافه نکرده یوذی و وزن شما ١٨٥٠ بود... البته فعلا وقت داری... . این هفته هم ه...

سلام خانم خوشگله... این هفته وارد هفته سی و دوم شدی...حدودا  یک ماه  ونیم دیگه پیش ما هستی...خیلی شیطونی و مدام خودتو قلمبه می کنی...سکسکه می کنی... خلاصه با شما سرگرم هستیم...راستی من از دیروز دیگه نمیرم سرکار...موندم خونه با شما استراحت کنم...                                                      امروز تولد منه... خوشحالم که با تو ، عزیزم ،امروز رو جشن می گیرم.....

سلام عطرین خانم ...خوبی؟؟؟؟؟؟ ما اسم شما رو روز تولد حضرت محمد(ص) اعلام کردیم... اسم شما به معنی معطر،خوشبو، ونیز یک ریشه مذهبی داره که نام درختی است که منسوب به حضرت زینب (س) است... امیدوارم همیشه شاداب و معطر باشی و الگوی شما حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) باشد. روز ٢٥ بهمن وقت دکتر داشتم . خانم دکتر سونو کرد و من شما رو دیدم...تپل ،مپل من...وزنت ١٦٢٠ بود و قلبت هم مثل گنجشک تند تند میزد... . جمعه هم با بابایی و مامان جون رفتیم ماشینت رو خریدیم... یک آئودی سفید رنگ... .       هفته ٣١:               &nbs...

سلام خانم خوشگله... امروز پنج شنبه 20 بهمن ماه است و شب تولد پیامبر اکرم(ص) و امام صادق (ع) است... امروز مامان جون و خاله و رامتین کوچولو اومدن تا سیسمونی شما را بچینند...شب قبل بابایی پرده اتاق شما رو زده بود و توی این هفته هر روز مشغول نصب کالسکه و تخت و پارک .... و بقیه وسایل شما بود... از صبح شروع کردیم و تا عصر ادامه داشت...رامتین کوچولو هم همکاری کرد و تو صندلی غذای شما بود تا عصر...خیلی اتاقت خوشگل شده...  شب هم باباجون و دایی جون اومدن و اتاقت رو دیدن...  . البته این هفته ، هفته سی ام شما بود که به سلامتی سپری شد و هفت ماه شما تمام شد...            &...

سلام قشنگم...روز به رور داری بزرگتر میشی و بیشتر تکون می خوری... ماشالله...خیلی شیطونی... امروز   17 دی ماه هست...                                                                                      &nb...

سلام گل مامان و بابا...... عزیزم امروز قراره سرویس تخت و کمدت رو بیارن...این هفته اتاقت رو خلوت کردیم و برای ورود شما آماده هستش...بابایی خیلی خسته شد ...       مبارکت باشه عزیزم...خیلی مشتاقم که زودتر سرویس قشنگت رو ببینم ...خودت میبینی چقدر سرویست نازه... شنبه هم قراره مامان جون و خاله وسایلت رو بچینند... .نمی تونم بگم چقدر خوشحالیم....امیدوارم این ماههای آخر زودتر بگذره و بیای پیش ما... .   ...

سلام عزیزم... امروز 11 بهمن است و دیروز دکتر بودم که دیدمت عزیزم... ماشالله گرد بودی و قلبت هم تاپ تاپ میزد...1300 گرم بودی ... خانم دکتر گفت بیشتر استراحت کنم و مواظب شما باشم... . اواخر هفته پیش و اوایل این هفته به مدت 4 روز من و شما پیش رامتین کوچولو بودیم... مامان و باباش رفته بودن دبی و ما پیشش بودیم تا تنها نباشه... ماشالله خیلی ماهه ... اگه شما هم مثل اون ساکت و مظلوم باشی خیلی عالیه... . خاله هم برای شما یه دست لباس صورتی سه تکه و یه بسته شورت آموزشی مادرکر آورد... .مبارکت باشه عزیزم... .                     &nb...

. سلام مامان جونم.....امیدوارم خوب باشی... این هفته من و شما یک روز در میان سرکار می آییم...خیلی بامزه است... .آخر ماه صفر است و روزهای فرد تعطیل است... . هیئت هم دوشنبه شب تموم شد... .باباجون هم یک کادو به شما داد به خاطر حضورت در هیئت...       هفته 28:   در اين هفته كودك شما 910 گرم وزن و 37.6 سانتي متر طول دارد. او مي تواند چشمان خود را (كه اكنون مژه دارند) باز كند و سر خود را به سمت هر نور ممتد و شديدي كه از بيرون رحم بتابد برگرداند. لايه هاي چربي بدن او در حال شكل گيري هستند و او براي زندگي در خارج از رحم آماده مي شود. ...

ناناز مامان و بابا وارد هفته بیست و هفتم شده...  امروز 24 دی ماه و روز اربعین هست و هیئت بابا جون شروع میشه...تا آخر صفر هر شب هیئت دارند... خوشحالم که پیشمون هستی ... .       هفته 27:   كودك شما دارد همه رحم شما را پر مي كند! در اين هفته او حدود 900 گرم وزن دارد و طول بدن او نيز 36.5 سانتي متر است. او اكنون مي تواند چشمان خود را باز و بسته كند و در زمانهاي مشخصي مي خوابد و بيدار مي شود. او مي تواند انگشتهايش را نيز بمكد. هرچند ريه هاي او هنوز كاملا رشد نكرده است، اما در صورتي كه در اين زمان بطور اتفاقي نارس به دنيا بيايد، با كمك دستگاه ريه او قادر خواهد بود تنفس را انجام دهد. به حركتهاي ...